تاریخ انتشار : ۲۳-۱۲-۱۳۹۹ - ۱۴:۱۸

آینده آمریکا در افغانستان؛ معادله‌ای بدون گزینه خوب برای واشنگتن

آمریکا همواره از طرق مختلف از همان سال ۲۰۱۳ تمام توان خود را در سراسر جهان بکار بسته تا پروژه کمربند و راه برای چین و کشورهای عضو همواره گران‌تر و زمان‌برتر انجام شود.

به گزارش دنیای خبر،تقریباً یک سال پیش در چنین روزهایی دولت پیشین آمریکا معاهده صلحی را با طالبان در افغانستان امضا کرد. به‌موجب این پیمان طالبان باید حملات خود به نیروهای آمریکایی و هم‌پیمانان آن‌ها را متوقف کرده، به همکاری‌های خود با گروه‌هایی که دولت آمریکا آن‌ها را بعنوان تروریست می‌شناسد پایان داده و درعین‌حال باید مذاکرات خود را با دولت کابل از سر می‌گرفت. البته دولت پیشین آمریکا به تعهدات خود در قبال طالبان در برابر این انتظارات اشاره چندانی نکرد ولی از گفته‌ها و شنیده‌ها چنین استنباط می‌شود که آمریکا به طالبان قول داده تا آن‌ها را در روند تصمیم‌گیری در افغانستان شرکت داده و عدم حمله به آنان و مشارکت آن‌ها در قدرت را تضمین کرده بود. همچنین واشنگتن تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ را بعنوان تاریخ خروج نیروهای نظامی خود از افغانستان اعلام کرده و دولت مرکزی افغانستان نیز به تبادل زندانیان با طالبان مشغول شده بود.

تصمیم دولت ترامپ برای خروج از افغانستان به دنبال سلسله بحث‌های طولانی در جهت خاتمه دادن به طولانی‌ترین جنگی بود که آمریکا از زمان حیات خود درگیر آن بوده و هزینه بی‌سابقه ۲ تریلیون دلاری را بر روی دست واشنگتن گذاشته و جان حدود ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی را نیز گرفته است. البته ناگفته نماند که این رقم در حقیقت از جیب مالیات‌دهندگان آمریکایی رفته و به جیب ده‌ها هزار شرکت پیمانکار نظامی- امنیتی و نرم‌افزاری سایبری-امنیتی رفته و همچنین بخشی از آن صرف خرج‌های سیاسی- دیپلماتیک نیز شده و می‌شود.

اما آنچه در واقعیت پس از امضاء این قرارداد اتفاق افتاد افزایش حملات طالبان به نیروهای غیر آمریکایی بخصوص نیروهای دولتی افغانستان بود. این ناامنی‌ها و دیگر حملات تروریستی مشابه، به نگرانی کابل و هم‌پیمانان آن در تهران، دهلی‌نو و اتحادیه اروپا که از ابتدا به مذاکرات دولت ترامپ با طالبان با تردید می‌نگریستند بیش‌ازپیش دامن زد. در حقیقت دولت ترامپ با خروج از معاهدات بین‌المللی مانند پیمان پاریس، ترانس پسیفیک و برجام و درعین‌حال با مذاکره با دولت‌ها و شبه دولت‌هایی که اتحادیه اروپا به آن‌ها اعتمادی نداشت مانند طالبان و کره شمالی موجب تیرگی بی‌سابقه روابط میان آمریکا و نزدیک‌ترین هم‌پیمان و شریک سنتی آن یعنی اتحادیه اروپا شده بود.

آنچه اکنون از دوران ترامپ و درنتیجه همگی اقدامات فراقانونی و تروریستی او و عدم احترام به قراردادهای بین‌المللی بعنوان میراثی برای بایدن برجای‌مانده نه‌تنها کار را برای رئیس‌جمهور جدید ولی باتجربه آمریکا دشوار می‌سازد بلکه تقریباً او را با گزینه‌هایی در افغانستان روبرو می‌کند که هیچ‌کدام درنهایت به نفع واشنگتن نیست و هیچ‌کدام از آن‌ها گزینه خوبی به شمار نمی‌روند.

با اینکه طالبان سال ۲۰۲۱ همان طالبان سال ۲۰۰۱ نبوده و تغییرات شگرفی هم به جهت ماهوی و هم به جهت رفتار سیاسی-نظامی داشته است، هرگونه مذاکره دولت بایدن با آن‌ها موجب نگرانی اتحادیه اروپا است، چراکه رایزنی با طالبان را همانند خروج ترامپ از برجام نه به‌عنوان یک ریسک سیاسی بلکه بعنوان تهدید امنیتی علیه اتحادیه اروپا تلقی می‌کنند. ازاین‌رو، بایدن باید یا به مذاکراتی غیرمستقیم با طالبان بپردازد که از طریق متحدان دو طرف مانند ایران و هند از یکسو و قطر و پاکستان از سویی دیگر انجام می‌شود و یا متحدان اروپایی خود را که پس از به روی کار آمدن بایدن از خشنودی سر از پا نمی‌شناسند در مذاکرات دخیل کند. البته بکارگیری شرکای اروپایی در مذاکرات می‌تواند به کند شدن این روند به دلیل بی‌اعتمادی اروپائیان به طالبان منجر شود و از طرفی دیگر به دلیل بازنگشتن آمریکا به برجام و متعاقب آن عدم داشتن رابطه خوب با تهران که عمده‌ترین متحد کابل است می‌تواند مجموعاً موفقیت نهایی مذاکرات کابل-واشنگتن-طالبان را موردتردید قرار دهد.

به نظر می‌رسد بایدن نتواند در طی مدت باقیمانده تا اول ماه می ۲۰۲۱ صلح را محقق کرده و قوای آمریکایی را از افغانستان خارج کند. بایدن همواره از پشتیبانان عدم افزایش قوای نظامی آمریکا در افغانستان بوده و حتی در سال ۲۰۰۹ زمانی که معاون باراک اوباما بود با تصمیم او مبنی بر افزایش نیرو در افغانستان صراحتاً مخالفت کرد. لکن اکنون که سکان دست اوست و تنها اوست که مسئول موفقیت یا شکست آمریکا در افغانستان شناخته می‌شود به‌احتمال‌زیاد عمل‌گرایانه‌تر اقدام کرده و متوجه این واقعیت خواهد بود که نهایتاً اوست که باید به جنگی که آمریکا نمی‌تواند هیچ‌گاه برنده آن باشد خاتمه دهد. بنابراین شاید بهترین گزینه برای او پیشبرد مذاکراتی به‌ویژه غیرمستقیم از طریق شرکای دو طرف درگیر و درعین‌حال مذاکراتی مستقیم و محدود ولی با مشارکت متحدان اروپایی باشد؛ البته به فرض اینکه طالبان را یک‌طرف واحد فرض کنیم که خود این فرض نیز محل تردید است.

از سوی دیگر، مذاکره بدون دادن امتیاز به طرفین بخصوص به طالبان سرانجامی نخواهد داشت. آمریکا احتمالاً به‌موازات دادن امتیازاتی به طالبان در جریان مذاکرات می‌تواند زمان بخرد و با به تأخیر انداختن مهلت مقرر برای خروج قوای نظامی خود به تقویت نیروهای دولتی پرداخته و با قرار دادن کارگروه‌های محدود نظامی-امنیتی برای آموزش نیروهای دولتی افغانستان، موجب ایجاد موازنه‌ای در بین دو طرف ولی در حقیقت به نفع خود باشد.

عامل مهم دیگری که به‌هیچ‌وجه نباید در تحلیل‌های آینده صلح در افغانستان نادیده گرفته شود، علاقه کابل به پیوستن به پروژه عظیم کمربند و راه و یا همان احیاء راه‌های ابریشم است که از سال ۲۰۱۳ و پس از روی کار آمدن شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین بر روی میز کار پکن قرارگرفته و تا سال گذشته حدود ۱۲۳ کشور و ۲۹ سازمان بین‌المللی با امضاء قراردادهای گوناگون برای پیوستن به این پروژه جهانی با چین اعلام آمادگی کرده و تمایل به همکاری خود را در راستای توسعه این برنامه عظیم از طریق پیوستن به این پیمان‌ها به اثبات رسانده‌اند.

افغانستان نیز ازجمله کشورهایی است که دولتش تمایل و خشنودی خود را از پیوستن به این پروژه اعلام کرده است. لکن با حضور نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان آینده همکاری پکن-کابل در این پروژه موردتردید قرارگرفته است. آمریکا همواره از طرق مختلف از همان سال ۲۰۱۳ تمام توان خود را در سراسر جهان بکار بسته تا پروژه کمربند و راه برای چین و کشورهای عضو همواره گران‌تر و زمان برتر انجام شود. بایدن نیز صراحتاً از زمان کاندیداتوری خود در انتخابات اخیر آمریکا چین را بزرگ‌ترین چالش آمریکا در جهان معرفی کرده است. فلذا به نظر می‌رسد که درعین‌حال که بایدن تمایل به خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان را دارد ولی به دلیل تعارض منافع پکن-کابل با واشنگتن در آینده و حتی پس از خروج محتمل نیروهای آمریکایی از این کشور، آمریکا به اقداماتی جهت ناامن کردن مسیر این پروژه دست بزند.

حدوداً دو سال پیش در چنین ایامی در سال ۲۰۱۹ نیز مشاجرات شدیدی در پی تصویب تمدید ۶ ماهه مهلت حضور کارگروه سیاسی سازمان ملل در افغانستان و رنجش چین از مخالفت آمریکا با گنجاندن بند مربوط به پروژه کمربند و راه به مصوبه نهایی پدید آمد که کاملاً از موضع خصمانه واشنگتن در برابر پیوستن افغانستان به این برنامه عظیم و پرمنفعت برای ملت افغانستان و ملل هم‌جوار نشان داشت. آتش‌سوزی‌های اخیر در زیرساخت‌های تجاری مرزی میان افغانستان و ایران نیز یادآور این نکته است که آمریکا در حوزه تجارت، صلح و ثباتی که خود جزئی از آن نباشد یا در راستای منافع خود نباشد را برنمی‌تابد.

درنهایت باید گفت که بایدن هم مانند ترامپ یا اوباما و یا هر رئیس‌جمهوری که در آینده جای او را بگیرد در افغانستان گزینه برنده و خوبی که کاملاً تضمین‌کننده منافع واشنگتن باشد را در پیش رو ندارد و باید با در پیش گرفتن گزینه‌ای عمل‌گرایانه به طولانی‌ترین جنگ تاریخ آمریکا که توان برنده شدن در آن را هم ندارد در مدت‌زمانی ترجیحاً کوتاه خاتمه دهد.

دکتر رضا یگانه‌شکیب/عضو هیات علمی کالج سانتا مونیکا


لینک کوتاه : http://donyayekhabar.com/?p=8183
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

آخرین اخبار