ویروس همه گیر کرونا به طور خاص زندگی دو میلیارد کارگر رسمی یا غیررسمی جهان را که تقریباً ۶۰ درصد از نیروی کار جهانی را تشکیل میدهند و اغلب روزانه کمتر از ۲ دلار درآمد دارند، ویران کرده است.
به گزارش “دنیای خبر” ، پاسکال جوسارت – مارسلی استاد جغرافیا و مدیر برنامه مطالعات شهری در دانشگاه ایالتی سن دیگو در مقالهای به تاریخ ۱۸ می ۲۰۲۰ در نشریه فارین افیرز به مخاطرات کرونا برای اقتصاد در کشورهای جهان پرداخته است. متن این مقاله به این شرح است:
کرونا زندگی کارگران غیر رسمی در سراسر جهان را ویران کرده است
ویروس کرونا اقتصاد جهانی را ویران، تجارت را تعطیل، زنجیره تولید را مختل و باعث از دست دادن شغل میلیونها نفر شده است. این ویروس همه گیر به طور خاص زندگی دو میلیارد کارگر رسمی یا غیررسمی جهان را که تقریباً ۶۰ درصد از نیروی کار جهانی را تشکیل میدهند و اغلب روزانه کمتر از ۲ دلار درآمد دارند، ویران کرده است. این کارگران، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، با یک فاجعه بزرگ اقتصادی روبرو هستند.
برخلاف کارگران شاغل در اقتصادهای رسمی که از حمایتهای قانونی و اجتماعی بهره مند هستند، کارگران غیررسمی فاقد شبکه ایمنی و سلامت می باشند. آنها اکثراً زن و عمدتا خود اشتغال هستند و در مشاغل مختلفی از جمله دستفروشی در خیابان، کارهای خانگی، حمل و نقل و جمع آوری زباله مشغول هستند. برخی نیز به عنوان کارگران روزمزد در کارخانه ها، مزارع و سایر مشاغل رسمی مشغول به کار هستند که به طور کامل از آنها حمایت نمیشود و حقوق آنها را رعایت نمیکنند. اقداماتی را بسیاری از کشورها برای مقابله با کرونا انجام داده اند – از جمله تعطیل کردن مشاغل بدون اینکه کمک قابل توجهی برای جبران خسارت آنها بشود – این اقدام معیشت کارگران غیررسمی را تهدید کرده و آنها را به سمت فقر، گرسنگی و بی خانمانی بیشتر سوق داده است. تنها در عرض چند هفته، میلیونها نفر شغل غیررسمی خود را از دست داده اند و میلیونها نفر دیگر نیز در معرض خطر قرار گرفته اند.
اما بحران در اقتصادهای غیررسمی فقط بر کشورهای فقیر تأثیر نمیگذارد، بلکه به کشورهای ثروتمندنیز آسیب میزند. تقریباً یک پنجم از کل کارگران در ایالات متحده دارای مشال غیررسمی هستند و به طور خاص در مقابل تهدید سلامتی ناشی از کرونا و پیامدهای اقتصادی آن، آسیب پذیر هستند. تصویر عمومی کارگر غیررسمی آمریکایی اکنون ممکن است یک کارگر دارای فناوری با «جایگاه اقتصاد موقت» باشد – مانند راننده با بیمه و بدون بیمه – اما تغییر به سمت یک اقتصاد غیررسمی بزرگتر در زمان رئیس جمهور رونالد ریگان آغاز شد. مقررات مربوط به کارفرمایان پس از سال ۱۹۸۰ شل شده است و به مشاغل اجازه میدهد تا به تدریج خطرات را به شرکتهای مقاطعه کاری دست دوم، کارگران روزکار و سایر کارگران انعطاف پذیر منتقل کنند. عدم حمایت از کارگران، بحران ویروس کرونا را به ویژه در ایالات متحده حاد میکند: این فقط یک بحران سلامتی یا یک بحران اقتصادی نیست، بلکه یک بحران عمیق اجتماعی است که در طول دهه های گذشته در حال شکل گرفتن است.
افزایش کارگران غیررسمی
در سراسر جهان در حال توسعه ، این بیماری همه گیر نابرابری های اجتماعی را در معرض نمایش گذاشته است. در هندوستان که ۹۰ درصد شغلها غیر رسمی هستند، سازمان بین المللی کار (ILO) تخمین میزند بیش از ۴۰۰ میلیون کارگر احتمالاً در عمق فقر غرق خواهند شد (که به معنای درآمد کمتر از ۲ دلار در روز است). باید از تعطیلی کشوری که ۲۴ مارس اعلام شد تشکر کرد. وجود اقتصادهای غیررسمی بزرگ در بسیاری از کشورهای فقیر همچنان خطر ابتلا به کوید ۱۹ بین آسیب پذیرترین کارگران که وابسته به درآمد روزانه هستند و نمیتوانند کار خود را متوقف کنند، گسترش مییابد.
کارگران غیررسمی در حال حاضر با شرایط نامطلوب بهداشتی مانند تغذیه نامناسب، دسترسی محدود به فاضلاب و بیماریهای مزمن مرتبط با آلودگی هوا و آب روبرو هستند. با کمال تعجب، کارگران غیررسمی در کلمبیا، مالاوی، اوگاندا و جاهای دیگر طی اعتراضاتی خواستار کمکهای اضطراری عمومی شده اند. برخی از دولتها برای حمایت از کارگران غیررسمی در زمان بحران اقدامات کوچکی انجام داده اند. به عنوان مثال، در پرو که تقریباً سه چهارم مشاغل غیررسمی است، دولت به فقیرترین کارگران یک بار حدود ۱۰۰ دلار پرداخت نمود. اما بسیاری از کشورها به این کارگران در شرایط کرونا هیچ کمکی نکرده یا کمک ناچیزی کرده اند.
کارگران غیررسمی در جهان توسعه یافته نیز در معرض خطر هستند. از دهه ۱۹۸۰، تدابیر غیررسمی کار به طور فزایندهای در کشورهای صنعتی رایج شده است. با جهانی شدن اقتصادها و دولتها با پذیرش نولیبرالیسم ، تقاضا برای کار ارزان و یکبار مصرف همراه با عرضه افرادی که مایل به کار غیر رسمی هستند ، از جمله مهاجران و سایر افراد آسیب پذیر از کار رسمی منع شدند. با جهانی شدن اقتصادها و پذیرش نولیبرالیسم توسط دولتها، تقاضا برای کارگر ارزان و یکبار مصرف همراه با عرضه افرادی که مایل به کار غیررسمی هستند، از جمله مهاجران و دیگر افراد آسیب پذیر که از کار رسمی منع شده بودند، افزایش یافت. در ایالات متحده، مردم دولت بزرگ را به خاطر آشفتگی اقتصادی دهه ۱۹۷۰ که منجر به کاهش شدید هزینههای رفاهی و بینظمی در بسیاری از صنایع در چهار دهه بعد از آن شد، مقصر میدانستند. به عبارت دیگر، غیررسمی گرایی ناشی از تصمیمات عمدی مقامات منتخب برای از بین بردن رفاه، نادیده گرفتن یا حذف حمایتهای مستحکم کارگری، کاهش مسکن ارزان قیمت و اخیراً اولویت بندی بنگاههای مالی بر اساس تعداد کارگران، رد مراقبتهای بهداشت جهانی و غفلت از اصلاح قوانین مهاجرت است.
سهم کارگران آمریکایی مشغول در کارهای غیررسمی در دهه های اخیر همواره رو به افزایش بوده است. بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۵ درصد کارگران آمریکایی که شغل اصلی آنها جزء مشاغل غیررسمی بوده از ده درصد به شانزده درصد افزایش یافته است. به نقل از فدرال رزرو، تا سال ۲۰۱۸ حداقل یک سوم از مردم بزرگسال ایالات متحده در نوعی از مشاغل غیررسمی مشغول بوده اند. در همان سال ILO (سازمان جهانی کار) تخمین زده است که در ایالات متحده ۳۰ میلیون نفر در مشاغل غیررسمی شاغل هستند- یعنی ۱۹ درصد از کل نیروی کار این کشور. این کارگران توان اداره موارد معمول بهداشت و سلامت خود را ندارند تا چه رسد به معالجه بیماریهای همه گیر مانند کرونا. آنها هیچ چاره ای جز رفتن سرِکار ندارند حتی اگر مریض باشند.
نتیجه اقتصاد رسمی شدیداً بستگی به تولید کالا و خدمات و حمل و ارسال آنها توسط کارگران غیر رسمی دارد.
آنها همچنین افراد نامتجانسی از رنگین پوستان، مهاجران و زنان هستند. نابرابری اقتصادی و نژادی عمیقاً به روشی که آمریکاییها بحران ویروس کرونا را تجربه میکنند، تأثیر میگذارد. اطلاعات منتشره از مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای ایالات متحده و از سازمانهای بهداشتی عمومی محلی نشان میدهد احتمال مرگ آمریکاییهای آفریقایی تبار و آمریکای لاتینیها بر اثر کرونا از سفید پوستان بیشتر است و همین این فکر را به ذهن متبادر میکند که این بیماری یک «متوازن کننده بزرگ» است. افرادی که از این گروهها میمیرند از ضعیفترین و اقلیتهای آسیبپذیری هستند که اغلب توان دسترسی به آزمایشها و مراقبت پزشکی ندارند. متخصصان به سرعت انگشت اشاره را به طرف افراد دارای «شرایط بد» مانند بیماری چاقی، فشار خون بالا و دیابت میگیرند تا این نابرابری را توجیه کنند. اما در بین بزرگترین عوامل خطرناک برای کوید ۱۹، خطر نابرابری اقتصادی و اجتماعی است. بیماری چاقی براثر غیررسمی کردن اقتصاد، بدتر میشود.
بسیاری از کارگران غیررسمی در معرض خطر به یکباره تحت عنوان «ضرورت» دسته بندی میشوند و اجازه میدهند در طول بیماری همه گیر اقتصاد بچرخد حتی اگر آنها فاقد امکانات اولیه حفاظتی کار باشند. اینها شامل کارگران رستورانها، مزارع، سرایداران و کارگران حمل و نقل هستند که هیچکدام از آنها نمیتوانند در خانه دورکاری کنند. به لطف این کارگران، آمریکاییهای خوشبخت بیشتری میتوانند ایمن و بدون درمعرض خطر ویروس قرارگرفتن، دورکاری کنند. در نتیجه اقتصاد رسمی شدیداً بستگی به تولید کالا و خدمات و حمل و ارسال آنها توسط کارگران غیر رسمی دارد.
این کارگران دسترسی محدودی به مراقبتهای بهداشتی و سایر مزایای مورد نیاز برای مقابله با بیماری همه گیر و ایمن نگه داشتن خود و دیگران دارند. حتی کسانی که کارشان جزء کارهای فنی محسوب میشود مانند راننده های تاکسی تلفنی[۱] یا کسانی که خریدهای تلفنی خریداران از خواروبار فروشی های محلی را برای مشتریها میبرند[۲]، به دلیل اینکه جزء پیمانکاران مستقل دسته بندی میشوند ، با وضعیت نامناسبی روبرو هستند. بسیاری تقلا میکنند از حق بیکاری بهره مند شوند زیرا کارکنان شاغل نمیتوانند حق بیمه خود را پرداخت یا اطلاعات دستمزد خود را به سازمانهای دولتی گزارش نمایند.
این که چگونه مصوبه اقدامات رفاهی و امدادی توسط کنگره به تصویب رسید، روشن نیست، مبلغ ۲ میلیارد دلار که برای مرخصی استعلاجی، حق بیکاری و کمک غذایی تخصیص یافت به کارگران غیررسمی کمک خواهد کرد زیرا این اقدامات شامل برآوردن نیازهای اساسی و پرکردن چاله های اصلی است. اما این اقدامات به احتمال زیاد به میلیونها کارگر غیررسمی که قادر به ارائه مدرک در مورد دستمزد و ساعت کارکرد خود در قبل از شیوع بیماری همه گیر نیستند یا به دلیل مهاجر بودن واجد شرایط دریافت کوپن غذا و استفاده از مرخصی استعلاجی نیستند، کمک نخواهد کرد. آنچه واضح است این است که این بیماری همه گیر باعث افزایش ظهور کار غیررسمی در ایالات متحده شده است، دقیقاً مانند هند و سایر کشورهای در حال توسعه. بسیاری از کارگران نمیدانند چگونه باید پول وعده غذایی بعدی خود را پرداخت کنند، چه رسد به پرداخت اجاره بهای مسکن خود، احتمال میرود که آنها بدون توجه به خطر آلوده شدن به این ویروس به کار خود ادامه دهند.
نکات برجسته
گاهی بحرانهای بزرگ موجب اصلاح و تحول در مشکلات ریشه ای اقتصادی و اجتماعی میشود. رکود بزرگ که معامله جدید[۳] را به حرکت درآورد و بنیان یک قرارداد جدید اجتماعی را نهاد که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم استحکام بیشتری یافت. این توافقنامه جدید شبکههای امنیت اجتماعی را بهوجود آورد و زمینه را برای داد و ستدهای بیشتر جمعی فراهم کرد، رشد طبقه متوسط را تسهیل کرد، حمایتهای اجتماعی و حقوقی از کارگران را گسترش داد و امنیت اقتصادی را برای اکثر کارگران رسمیت داد.
با این وجود، از زمان رکود بزرگ بحرانهای اقتصادی بعدی تأثیر بالعکسی بر اقتصاد آمریکا داشته است. آنها به قانونگذاران اجازه دادهاند تا برنامه های رفاهی موجود را بهم بریزند، مقررات دولتی را شل بگیرند، مهاجران را شریر معرفی کنند و شرکت های بزرگی را که اغلب برای تکمیل بیشتر مشاغل پست خود به کارگران غیررسمی متکی هستند، به قید کفیل آزاد بگذارند. پنج رکود اقتصادی بزرگ از اوایل دهه ۱۹۷۰ بسیاری از شبکه های تأمین اجتماعی کشور را از بین برد و بسیاری از کارگران را به سمت اقتصاد غیررسمی سوق داد. در واقع، رشد خالص شغل در دهه بعد از رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ تقریباً کلاً بواسطه مشاغل موجود در اقتصاد غیر رسمی ایجاد شد. ایالات متحده «مشاغل بد» را خیلی سریعتر از «مشاغل خوب» ایجاد کرده است و در نتیجه کارگران آمریکایی از این موضوع رنج میبرند. آمار اشتغال برای دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بسیار بیشتر از بیماری کرونا جذابیت دارد. بنابر اعلام محققین مؤسسه بروکلین ۴۴ درصد یا ۵۳ میلیون نفر از کارگران دستمزدهای کمی دریافت میکنند. بسیاری از این کارگران غیررسمی بودند و بدون حمایت قانونی و اجتماعی کار میکردند.
نباید اینگونه باشد. به نظر می رسد که بیماری همه گیر کرونا مولود یک طغیان همبستگی است. شماری از سازمانها، مانند صندوق اضطراری برای یک دستمزد عادلانه، بنیاد جامعه کارگران رستوران ها، اتحاد ملی کارگران داخلی و صندوقهای امداد کارگران فاقد سند، برای محافظت از کارگران غیررسمی و پر کردن شکافهای ناشی از برنامه های دولت در شهرهای مختلف ایالات متحده، قدمهایی برداشته اند. گرچه کار این سازمانها بسیار مهم است، اما کافی نیست. چنانچه آمریکاییها بخواهند مهلکترین آثار بحران کنونی را به حداقل برسانند و برای مقابله با بحرانهای آینده آمادگی بهتری داشته باشند باید شبکه امنیت اجتماعی و حفاظت از کارگران غیررسمی را گسترش دهند.
اعتراضات کاملاً سیاسی برای پایان دادن به دستور دولت مبنی بر ماندن در خانه در فلوریدا، میشیگان، اوکلاهما و سایر ایالتها ممکن است افراطی ناعادلانه و غیرمسئولانه باشد ولی نشاندهنده ناامنی عمیق اقتصادی برای افراد با درآمد متوسط و کم در آمریکا است. متأسفانه هدف مورد حمله این تظاهراتها هدف اشتباهی است. این در خانه ماندنها موجب ناامنی اقتصادی نیست بلکه علت آن غیررسمی سازی اقتصاد است که در دهه های اخیر رخ داده است. ایالات متحده برای ایجاد کشوری قویتر و جامعه ای سالمتر، باید برنامه های ترمیم بیماری کرونا را در دستور کار خود قرار دهد و از همه افراد شاغل بیشتر حمایت کند و با تشخیص اهمیت اقتصاد غیررسمی، به این نوع اقتصاد رسمیت ببخشد.