سطح تنشها میان فعالان سیاسی – اجتماعی و حتی شهروندانی که حرفه و دغدغهای خارج از سیاست دارند، به اوج رسیده است، ولی راه حلهای سیاسی، به تناسب تولید نمیشوند، تا گفتگوهای اجتماعی به نزدیک شدن دیدگاهها منجر گردد.
به گزارش دنیای خبر،معمولاً انتخاباتها کمک میکنند تا گفتگوهای اجتماعی بلندمدت، در یک فرصت و نقطه کانونی، تعیین وزن شوند و سپس برای مدت لااقل دو – سه سال، انرژیهای اجتماعی بر پیشبرد برنامههایی که مورد تصویب عمومی قرار گرفته متمرکز گردند. ولی با توجه به آن که احزاب و جناحهای سیاسی طی مدت اخیر، کمکاری و رکود را از حد گذراندهاند، امروز، با انباشتی از پرسشهای اجتماعی در زمینههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مواجهیم که در مورد مسیر حل و فصل آنها، حتی گفتگو هم نشده است. از این قرار است که انتخابات پیش رو، به لحاظ ابهام گفتمانی، بیسابقهترین انتخابات ماست.
در این میان، شماری اصرار بر این دارند که آیتالله سید ابراهیم رئیسی به میدان انتخابات بیایند، تا اجماعی برای اصولگرایان حاصل آید؛ پاسخ ما به این عده آن است که اگر اصولگرایان به عنوان تشکلهای سیاسی، نمیتوانند با فرآیندهای سیاسی میان خود به اجماع برسند، همان بهتر که نرسند! آنها باید طی این سالها، سیاستها و برنامههایی را تدوین و ارائه میکردند تا حول این برنامهها انسجام ایجاد کنند و اگر تا حال، وظیفه خود را به عنوان تشکل سیاسی به انجام باید و شاید نرساندهاند، چه تضمینی هست که پس از انتخابات بتوانند ضامن استمرار یک برنامه منسجم برای اداره کشور باشند و کشور را در مسیر این برنامه همافزا کنند. در واقع، این استدلال شبیه دوختن کت برای دکمه انسجام اصولگرایان است!
من دلیل بهتری برای دعوت از آیت الله دارم؛ آن که آیتالله سید ابراهیم رئیسی، پس از پیروزی میتوانند بخش بزرگی از ظرفیتهای کشور را از جناحهای سیاسی مختلف گرد هم آورند و کسر عملکرد نیروهای سیاسی از جناحهای مختلف را بدین ترتیب تا حدودی جبران کنند. در واقع، هر یک از نامزدهای موجود، به اتکاء تجربیات و مراکز مطالعات راهبردی مرتبط، زاویهای از ظرفیتهای کشور را پوشش خواهند داد؛ بسیار محتمل است که پس از آغاز دوران ریاست جمهوری هر یک از آنان، از فردای انتخابات، صورتهای پنهانی از خروج ظرفیتها آغاز شود و کشور نتواند با انسجام درست تغییر مسیر دهد و از دشواریهای بسیار دولت فعلی که واقعاً جامعه را به تنگ آورده رهایی یابد.
حضور آیتالله رئیسی میتواند خاطره ریاست جمهوری مقام معظم رهبری را تکرار و زنده کند؛ زمانی که لازم بود فراتر از برخورد بیرحمانه نیروهای سیاسی، اتحاد کلمه به دست آید تا بتوانیم تمام ظرفیتهای کشور را به خط کنیم و در جنگ نظامی، دفاعی همهجانبه داشته باشیم. حالا، و در این نبرد اقتصادی، نیاز مضاعفی به کارکرد همیشگی بسیج نیروها در خرده نظام سیاسی کشور احساس میشود و تنها گزینهای که میتواند این منظور را محقق کند، آیتالله سید ابراهیم رئیسی هستند.
شخصیتی که در مسند صدر مدیریت اجرایی کشور قرار میگیرد، باید خود را در خدمت ناوبری کشتی کشور قرار دهد و از این که به یک سوی این کشتی بغلطد پرهیز کند. باید خود را در یک مسند ملی ببیند و بکوشد تا از همه «ظرفیت»های ملت استفاده کند. «ناوبری»، یکی از ضروریترین وظایف و کارکردهای یک رئیس جمهور به شمار میآید که متأسفانه اغلب رؤسای جمهور اخیر از عملکرد بینقصی در این زمینه برخوردار نبودهاند و علت اصلی در این نقیصه آن است که شأن خود را فراموش میکنند. آنها به طرز مأیوسکنندهای خود را درگیر مناقشات بیحاصل جناحی مینمایند؛ ولی وضع و عملکرد سالیان اخیر آیتالله رئیسی برای ایشان، احترامی نزد مردم و نزد همه گروههای نخبه سیاسی پدید آورده است و ایشان از این احترام میتوانند برای یکپارچه کردن تمام نیروهای ملت استفاده کنند.
از زمان صدارت مقام معظم رهبری و سپس کابینه نخست آقای هاشمی و تا حدودی کابینه دوم، برای مدت مدید است که از دیدن چنین چهرهای در مقام ریاست جمهوری محروم بودهایم، ولی امروز، شرایط برای تکرار این وضع فراهم گشته است. این زمینه فراهم آمده است که به مردم و همین طور نیروهای سیاسی مختلف فعال در کشور، تصویری بزرگ از آنچه در حال رخ دادن است و آینده کشور از جانب رئیسجمهوری فراجناحی ارائه شود، و دوباره ملت متحد گردد؛ باید شأن ریاست جمهوری احیا شود و هماهنگی به قوا، به بدنه دولت، و به ملت بازگردد.
دکتر حامد حاجیحیدری