تاریخ انتشار : ۱۱-۰۲-۱۴۰۰ - ۷:۳۴

دوگانه میدان – دیپلماسی یا یگانه عزت ملی

انتشار فایل صوتی مصاحبه دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه با سعید لیلاز از شبکه ایران اینترنشنال، تحت‌الحمایه رژیم سعودی، که در قالب پروژه تاریخ شفاهی‌گونه دولت روحانی با مسئولیت اجرایی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری به ریاست حسام‌الدین آشنا چهره جنجالی دولت روحانی صورت گرفته بود؛ چون بمبی در فضای سیاسی ایران منفجر شد.

به گزارش دنیای خبر،با انفجار این بمب صوتی عملا گمانه‌زنی‌ها در مورد کاندیداتوری دکتر ظریف خاتمه یافت؛ اما تبعات آن ادامه یافته و دارد؛ چنانچه ترکش‌های آن همچنان به داخل و خارج اصابت کرده و حتی جان کری نیز از آن مصون نبوده است.
در این مصاحبه طولانی، نکات جنجالی بسیاری بیان شده است که در هر حال مواضع دکتر ظریف بوده و قصد پرداختن به آن نیست؛ اما بیان یک دوگانه یعنی دوگانه میدان (به معنای قدرت نظامی) و دیپلماسی بسیار برجسته شد و بسیاری از نیروهای انقلاب حتی با وجود سخنان تعریف‌گونه و تمجید فراوان ظریف از شهید سلیمانی، بیان این دوگانه و تفسیری را که از آن مطرح شد؛قدرناشناسی به زحمات سردار شهید تلقی کرده و شدیدا بر ظریف تاختند.
نگارنده در این نوشتار قصد آن ندارد که از سکوی ژورنالیسم در دفاع از منظری بر منظری دیگر بتازد و به نقد احساسی در دفاع بپردازد؛ زیرا بر این باور است که دقت در سخنان دکتر ظریف در همین مصاحبه و به‌ویژه تاکید بر محبوبیت روزافزون شهید میدان دال بر جایگاه متعالی شهید سلیمانی نزد مردم و خدای تعالی است. اما آنچه را که جدی می‌دانیم و باید به گره‌گشایی از آن بپردازیم؛ دوگانه میدان – دیپلماسی است که این شبهه را پدید آورده که گویا این دو نگرش در تقابل با یکدیگر بوده و امکان همکاری در راستای یک هدف را ندارند.
ظریف در این مصاحبه که اسفند ۱۳۹۹ در قالب «تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید» ضبط شده، اظهار می‌دارد «من دیپلماسی را بیش‌تر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان [نظامی] بگویم کاری را بکن چون در دیپلماسی نیاز دارم. تقریباً هر بار که من برای مذاکره رفتم، این سلیمانی بود که می‌گفت می‌خواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری. من برای موفقیت میدان، مذاکره می‌کردم». او در پاسخ به سوالی درباره چرایی دخالت نظامی در تصمیمات دولت می‌گوید: «وقتی میدان [نظامی] تصمیم‌گیر باشد این می‌شود. وقتی که میدان بخواهد بر استراتژی کشور حاکم شود این می‌شود که می‌توانند با ما بازی کنند».
آنچه که ظریف قصد دارد به‌طور روشن بیان کنند موضع غالب میدان (نظامی) بر رویکرد دیپلماتیک و خروج این موازنه از تعادل است. والا خود ظریف هم نیک می‌داند که رابطه قدرت نظامی و دیپلماسی رابطه‌ای مکمل است. در تحلیل سخنان و منطق دکتر ظریف قصد نداریم چنانچه در این روزها شاهدیم بر موج احساسات بکوبیم و یا حتی تناقضات این سخن دکتر ظریف را با سخنان پیشین ایشان که حتما در فضای رسمی بیان شده بود؛ مورد اشاره قرار دهیم. از این‌رو، برای تحلیل این سخن به مواضع علمی بعضی دانشمندان و استراتژیست‌های این فن و علم در سطح جهان اشاره می‌کنیم و تلاش می‌کنیم دریابیم در غرب که به آنالیز این دو فاکتور می‌پردازند؛ آیا دیپلماسی را با میدان (قدرت نظامی) در تعارض می‌دانند یا رابطه‌ای دیگر برای تنظیم روابط این دو پیشنهاد می‌کنند؟
مایکل ای ویوردر نشریه علمی –پژوهشی تاریخ دیپلماتیک در مقاله‌ای تحت عنوان «رابطه بین دیپلماسی و نیروی نظامی: یک مثال از بحران موشکی کوبا» می‌نویسد:
«دیپلماسی و نیروی نظامی متقابلاً از یکدیگر به عنوان ابزار سیاست ملی حمایت می‌کنند؛ (این دو) در هماهنگی بهتر عمل می‌کنند؛ تا به عنوان نهادهای جداگانه. بحران موشکی کوبا یک مطالعه مفید ادر مورد سیاست‌گذارانی است که از قدرت و دیپلماسی به‌صورت هم‌افزایانه بهره می‌گیرند. تلاش‌های وزارت امور خارجه (آمریکا) پیش از بحران، زمینه را برای یک جبهه متحد با همسایگان آمریکای لاتین در برابر جابه‌جایی موشک‌های شوروی در کوبا هموار ساخت. با تهدیدهای هسته‌ای پس زمینه که با توانایی‌های قابل استفاده‌تر حملات هوایی متعارف، نیروهای تهاجمی و مسدود کردن کشتی‌ها حمایت می‌شد، تهدید آمریکا به استفاده از زور، حل و فصل مسئله از طریق مذاکره را برای رهبری اتحاد جماهیر شوروی جذاب کرد. خطرات و آسیب‌های سیاسی ناشی از استفاده از زور، دولت کندی را تشویق کرد که راه حل دیپلماتیک را دنبال کند. رهبران نظامی تمایل داشتند که اثرات سیاسی استفاده از زور را در نظر نگیرند. پرزیدنت کندی نیز مانند رهبران وزارت امور خارجه، ارتباط بین زور و دیپلماسی را درک کرد».
نویسنده مذکورکه اکنون استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا در کاناداست. به صراحت معتقد است که میدان (نیروی نظامی) و دیپلماسی خصلت هم‌افزایی بر هم داشته و در مورد بحران کوبا چنانچه تهدیدات نظامی کندی در برابر تلاش شوروی برای انتقال موشک‌ها به کوبا نبود؛ سران شوروی پای میز مذاکره نمی‌نشستند؛ اما تاکید می‌کند که کندی هوشمندانه ثمره بازی تهدید را پای میز مذاکره به دست آورد. نویسنده در نهایت باز هم وجود ارتباط میان زور و دیپلماسی را مورد تاکید قرار می‌دهد.
از سوی دیگر دانستن نظرات استراتژیست‌های صهیونیست به عنوان دشمنان و رقبای خطرناک ایران در این مورد نیز اهمیت دارد. آیا رژیم صهیونیستی اسراییل معتقد است باید دیپلماسی بر میدان غلبه یابد یا بهره‌گیری از قدرت میدان را ضروری می‌شمارد؟
سرهنگ دکتر اران لرمان معاون موسسه استراتژی و امنیت اورشلیم در مقاله‌ای در سال ۲۰۱۸ تحت عنوان «دیپلماسی با حمایت نیروی نظامی» می‌نویسد: استفاده سنجیده و موثر از نیروی نظامی با دیپلماسی مقابله نمی‌کند؛ برعکس، دیپلماسی را تسهیل می‌کند. حوادث اخیر در سوریه و رویارویی با حماس در غزه، دیپلماسی سه گوشه‌ای را درگیر کرده است که در آن استفاده از بخش کوچکی از قدرت نظامی اسرائیل همان چیزی است که میانجی‌گران – روسیه و مصر – را قادر ساخت تا آنچه را که در خطر است برای واسطه‌های خود «توضیح» دهند.
لرمان سپس با توصیف شرایط منطقه‌ای اسراییل و به‌ویژه نقش ایران تاکید می‌کند: «هدف دیپلماسی اسرائیل این است که در شرایطی که پیش‌بینی می‌شود گفتگوی مستقیم دیپلماتیک شکل نگیرد؛ از یک بازیکن استراتژیک بهره‌برداری کند تا بر قوانین بازی تأثیر بگذارد. همچنین بین دو عرصه عمومی، استفاده از «زور» در ایجاد شرایط برای میانجیگری موثر نقشی حیاتی دارد. آنچه واسطه‌ها را در هر دو مورد متقاعد می‌کند، ترس از بدتر شدن وضعیتی است، که در آن وضعیت، اسرائیل از تشدید زوراستفاده خواهد کرد».
سخن استراتژیست اسراییلی بسیار ساده و روشن است. ما برای رسیدن به اهداف دیپلماتیک از زور به عنوان فاکتور موثر استفاده می‌کنیم. فاکتوری که واسطه‌ها را قانع خواهد کرد تا به هیات‌های دیپلماتیک کشورهای مقابل بفهمانند که در صورت عدم همراهی و یا ندادن امتیاز مناسب، روزبه‌روز بر فشار خواهیم افزود. به عبارتی بر اساس مدیریت ریسک با فشار و زور در میدان، موازنه‌ها را در دیپلماسی به نفع خود تغییر می‌دهند.
در نتیجه روشن است که تقابل دوگانه‌پندارانه میان میدان و دیپلماسی ماهیت و پشتوانه علمی ندارد و بلکه برعکس هم‌افزایی (سینرژی) این دو در یک تعامل بخردانه قادر است فضا را برای مانورهای دیپلماتیک گشوده و کشور را برای نیل به اهدافش به پیش ببرد. سوابق تاریخی کشور ما هم نشان می‌دهد که هر زمان بدون پشتوانه قدرتمند نظامی پشت میزهای مذاکره نشسته‌ایم؛ نتیجه آن از دست دادن اقتدار و جدا شدن پاره‌ای از خاک ما از پیکره میهن بوده است.

 

هادی املشی


لینک کوتاه : http://donyayekhabar.com/?p=9688
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

آخرین اخبار