تاریخ انتشار : ۱۰-۰۱-۱۴۰۰ - ۸:۴۹

فلسفه انتخابات در نظام اسلامی

نظام اسلامی مولود حقوقی انقلاب اسلامی است؛ این نظام به‌دلیل رویکرد و ساختار ویژه خود از نظام‌های حقوقی حکمرانی شناخته شده موجود جهان متمایز است.

به گزارش دنیای خبر،یکتایی این نظام موجب شده است که در قبال آن مواضع کاملا متناقضی اتخاذ شود. گروهی آن را نظام فاقد ظرفیت مردمسالاری و با خصلت‌های کاملا توتالیتر تعریف کرده و در مقابل باورمندان به نظام اسلامی آن را نظامی مردمسالار دانسته و در بیان تفاوت آن با نظام‌های دموکراتیک لائیک از مردمسالاری ویژه آن تحت عنوان “مردمسالاری دینی” یاد می‌کنند.
غربی‌ها و اپوزیسیون این عنوان یعنی مردمسالاری دینی، را پارادوکسیکال و متناقض ارزیابی کرده‌اند. اکنون پرسش اینست که فلسفه انتخابات در نظام اسلامی چیست؟ آیا رای مردم نقشی در مشروعیت نظام دارد یا صرفا جنبه تزیینی داشته و نظام فقط بر ستون مشروعیت الهی استوار است؟
آن گروه از محققان علم سیاست که تعریفشان از دموکراسی (مردمسالاری) فقط دموکراسی لیبرال است؛ بر این اعتقادند که دموکراسی (مردمسالاری) غیر‌لیبرال وجود خارجی ندارد؛ در حالی که مروری حتی کوتاه بر تاریخ تحولات مفهوم دموکراسی روشن می‌کند که انواع دموکراسی وجود دارد و دموکراسی لیبرال تنها یکی از اقسام دموکراسی است، نه همه آن. به همین دلیل است که انواع دموکراسی از قبیل دموکراسی نمایندگی، دموکراسی نمایندگی چندحزبی، دموکراسی مشارکتی و حتی دموکراسی نمایندگی تک‌حزبی وجود دارد. به عبارت روشن‌تر؛ دموکراسی، ایدئولوژی نیست که قابلیت جمع شدن با سایر باورها را نداشته باشد؛مردمسالاری صرفا یک روش حکمرانی است که در آن آرای مردم در جهت‌دهی به مسیر حکومت و انتخاب گردانندگان آن نقش دارد. از این‌رو این روش که فی حد ذاته خنثی است؛ قادر است با گرایش‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف جمع شده و مورد استفاده قرار گیرد. وجود نظام‌های سوسیال دموکرات در کنار نظام‌های لیبرال دموکرات خود شاهدی دال بر این واقعیت است.
با پذیرش این واقعیت که نظام مردمسالار دینی در کنار سایر نظام‌های مردمسالار شدنی است و بر خلاف مدعیات بعضی پژوهشگران غربی پارادوکسیکال نیست؛ سوالی جدید شکل می‌گیرد که محل مانور جریانات غیردینی و غیر‌انقلابی است. گرایش‌های غربگرا معمولا این فرض را مطرح می‌کنند که رای مردم به عنوان شاخص یک نظام مردمسالار مشروعیت‌بخش بوده و مشروعیت نظام‌های مردم‌سالار از رای مردم است. به همین دلیل بحث پیرامون سازوکار مشروعیت‌یابی نظام را به دوگانه «خدا» یا «رای مردم» می‌کشانند. بر این پایه شاهدیم که گرایش‌های غربگرا در میان اصلاح‌طلبان در همین راستا با ارزشگرایان و نیروهای انقلابی به چالش پرداخته و آنان را متهم می‌سازند که با ارجاع مشروعیت نظام به خدا در واقع رای مردم را غیراصیل و تزیینی می‌دانند. اما واقعیت چیست؟ آیا نیروهای انقلابی و ارزشی رای مردم را بی‌اعتبار و تزیینی می‌دانند؟ و یا اگر رای مردم را مهم می‌دانند؛ پس نقش خداوند در نظام اسلامی کجاست؟
واقعیت آنست که از منظر فلسفه حکمرانی نظام اسلامی، دو مفهوم مشروعیت (Legitimacy) و مقبولیت (Consent) قابل تفکیک از همدیگر است. در فلسفه سیاسی غرب عموما مشروعیت معادل قانونیت شمرده شده و با مقبولیت یکی انگاشته می‌شود. به عبارتی رای مردم، هم مشروعیت و هم مقبولیت نظام سیاسی را نشان می‌دهد. اما در نظام اسلامی میان این دو مفهوم تمایز وجود دارد. مشروعیت در نظام مبتنی بر مردمسالاری دینی معادل انطباق بر شریعت یا به عبارت بهتر حرکت در مسیر دین یا اراده الهی است. از سوی دیگر مقبولیت از طریق رای مردم نشان داده می‌شود و مردم با رای خود پذیرش خود را اعلام می‌کنند؛ همان امری که در ادبیات دینی با مفهوم “بیعت” نمود می‌یابد. در نظام‌های سیاسی از منظر نظام اسلامی صرف داشتن رای مردم موجب مشروعیت نمی‌شود؛ فی‌المثل بسیاری از نظام‌های غربی علیرغم داشتن رای مردم یا مقبولیت از نظر مومنین دینی مشروع شمرده نمی‌شود ولو طبق قانون خودشان قانونی شمرده شوند؛ زیرا مشروعیت یعنی عمل طبق احکام شرع که آن نظام‌ها فاقد آنند. از طرف دیگر فرق نظام مردمسالاری دینی با نظام‌های توتالیتر آنست که تحقق نظام دینی و اعمال مشروعیت نظام اسلامی را به‌واسطه رای مردم (نمود مقبولیت) می‌دانند. به همین دلیل رای مردم در فلسفه نظام دینی نه تنها تزیینی نبوده بلکه از ارزش کلیدی برخوردار است. همین واقعیت موجب شده به تعداد سال‌های حیات نظام اسلامی ما شاهد برگزاری انتخابات باشیم و همه ارکان نظام مستقیم یا غیر‌مستقیم با رای مردم شکل می‌گیرد.

 

شهاب‌الدین دوستدار


لینک کوتاه : http://donyayekhabar.com/?p=8578
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

آخرین اخبار