با ثبتنام کاندیداهای ریاست جمهوری فعالیت تبلیغاتی احمدینژاد نیز بیشتر میشود.این تبلیغات با هدف جلب هر چه بیشتر حمایتهای مردمی صورت میگیرد.
به گزارش دنیای خبر،فعالیتهای تبلیغاتی احمدینژاد که محتوای آنها در اتاقهای فکر تولید میشود و به طرفدارانشان برای انتشار در فضای مجازی ارسال میشود دارای چندین هدف است از جمله؛
۱️_ ایجاد فشار از سوی افکار عمومی بر شورای نگهبان به طوری که این شورا مجبور به تأیید این فرد شود.
۲️_ ایجاد اختلاف و دو دستگی بین نیروهای انقلابی.
۳️_ زمینهسازی برای کاهش مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری در صورت عدم تأیید احمدینژاد.
با این توضیح وقتی عدهای از طرفداران افراطی احمدینژاد با تمام توان به تبلیغ و معرفی وی پرداختند و به گونهای امر بر آنان مشتبه شد که تنها منجی جامعه ایران احمدینژاد است، پس از رد صلاحیت او دچار سرخوردگی میشوند و قطعا در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
۴️_ ایجاد حس بدبینی نسبت به سرمایههای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی اعم از نهادهای انقلابی یا شخصیتهای انقلابی.
۵️_ قهرمانسازی از احمدینژاد برای حفظ وی در سپهر سیاست ایران.
سیاست مرموزانهای که اتاق فکر احمدینژاد در پیش گرفته است و دقیقا با سیاستهای منافقین خلق در اوائل انقلاب مشابهت دارد، این است که با تظاهر به اطاعت از رهبری و اظهار علاقهمندی به ایشان یاران نزدیک و نهادهای انقلابی را تخریب میکنند.
اینها به گونهای رفتار میکنند که گویا احمدینژاد معیار و ملاک همه ارزشهای انقلاب و نظام و اسلام است. هر کس کوچکترین انتقادی به احمدینژاد کند تخریب میشود و صدها انگ به او زده میشود.
اعضای شورای نگهبان حتی حضرت آیتالله جنتی تخریب میشود، سپاه تخریب میشود، رسانههای انقلابی و … تخریب میشوند، شخصیتهای انقلابی و مورد اعتماد رهبری و نظام تخریب میشوند، چون به آقای احمدینژاد گفتهاند بالای چشمت ابروست.
این شیوه دقیقا بسان همان روش بتسازی در سازمان منافقین است. از یک سو منافقین تمام نزدیکان امام خمینی رضوانالله تعالی علیه را تخطئه و تخریب میکردند، از سویی سرکرده منافقین به امام خمینی که در جایگاه ولایت فقیه قرار داشت نامه مینوشت که کاندیدای اولین دوره ریاست جمهوری شود.
این در حالی بود که هدف اصلی، تخریب شخصیت امام خمینی بود و در گذر زمان نیز این اتفاق افتاد.
اطاعت از ولایت فقیه با شعار محقق نمیشود. اطاعت واقعی در عمل است. نمیشود همه یاران نزدیک ولی فقیه و بهترین سرمایههای انقلاب را تخریب کرد، نهادهای انقلابی را همگام با رسانههای بیگانه زیر سؤال برد آنگاه فریاد ولایتمداری سر داد.
ما هیچ اصراری نداریم که احمدینژاد را در تقابل با ولایت فقیه قرار دهیم ولی نمیتوانیم از نافرمانی او در برابر ارشادات یا دستورات خیرخواهانه ایشان چشم بپوشیم.
علی رغم مخالفت مقام معظم رهبری با معاون اولی آقای مشایی، احمدینژاد تمکین نمیکند تا اینکه حضرت آقا کتبا به او دستور برکناری وی را میدهد.
بعدش هم احمدینژاد، مشایی را رئیس دفتر خود میکند و عملا به او همان جایگاه معاون اولی را میدهد. در آخر هم در یک اقدام غیرقانونی در حالی که رئیس جمهور است به همراه مشایی برای ثبتنام او برای ریاست جمهوری به وزارت کشور میرود.
این چه نوع رفتار ولایتمدارانه است!
احمدینژاد برای کاندیدا شدن از رهبری اجازه میگیرد و ایشان هم مشفقانه در همان جلسه او را نهی میکند؛ ولی تمکین نمیکند تا اینکه حضرت آقا به صورت علنی و رسمی موضع خودشان را اعلام میکنند. پس از آن نیز تمکین نمیکند و ثبتنام میکند!
انواع مواضع ساختارشکنانهای که احمدینژاد نسبت به مبانی اساسی نظام جمهوری اسلامی گرفته، آن قدر فراوان است که در این یادداشت کوتاه نمیگنجد.
بدون تردید نیروهای انقلابی بصیر که بدون تعصب به قضایا مینگرند فریب رفتارهای احمدینژاد را نمیخورند.
افرادی هم که از روی تحلیل اشتباه از او طرفداری میکنند قطعا در آینده نزدیک متوجه اشتباه خود شده و بابت این حمایتها پشیمان خواهند شد.
عدهای نیز که بر اسب چموش لجاجت سوار هستند باید آنها را به زمان سپرد و منتظر ماند که این اسب با آنها چه معاملهای خواهد کرد!
دکتر نصرالله شفیعی